به گزارش مشرق، لوران فابیوس تا پیش از مذاکرات موسوم به ژنو 2، چندان در ایران شناخته شده نبود. سطح اثرگذاری فرانسه در سالهای اخیر در عرصه بینالمللی و بالاخص پس از به قدرت رسیدن «نیکلا سارکوزی» در این کشور و همچنین در دوران «فرانسوا اولاند»، بهحدی کاهش یافته که نیاز چندانی به دانستن نام وزیر امور خارجه این کشور نیست.
لوران فابیوس با سنگاندازی خود در مسیر دستیابی به توافق موقت هستهای در مذاکرات ژنو 2، توانست بازی را تغییر داده و نام خود را بر سر زبانها بیندازد. دستکم اکنون در ایران بسیارند کسانی که از او نفرت دارند و شاید این برای فابیوس از «هیچ» بهتر باشد. همچنین در بین لابیهای صهیونیستی و همچنین برخی لابیهای وابسته به ارتجاع عربی منطقه، فابیوس اکنون نامی شناخته شده و خدمتگزاری قابل است.
وزیر امور خارجه کشوری که بعید است بتوان دولت متبوعش را وارث انقلاب کبیر فرانسه بلکه باید وارث عیاشیهای «لویی پانزدهم» دانست، اخیرا در مصاحبهای با روزنامه آمریکایی واشنگتنپست، با جعل واقعیات تلاش کرده است تا چهرهای مثبت از خود و کشورش نشان داده و خاطره تلخ ژنو 2 را به فراموشی بسپارد، تلاشی که در هرکجای جهان موفق بهنظر برسد، در ایران بهمثابه آب در هاون کوبیدن است.
مقامات رسمی کشورمان همواره از آن کشوری که ژنو 2 را به شکست کشاند، به عنوان «یکی از اعضا» یاد کردهاند، البته این اقدام ایران بر اساس شئون دیپلماتیک قابل توجیه است اما در افکار عمومی همه میدانستند که آن یکی از اعضا فرانسه است. تمام حرف آقای فابیوس به تلویح و اشاره و استعاره آن است که وی توانسته ایران را به پذیرش یک توافق قرص و محکم ملزم کند.
وی در مصاحبه با واشنگتن پست گفته است: «موضع ما روشن است؛ انرژی هستهای صلحآمیز آری، بمب اتمی خیر. این کاملا روشن است. در آن مذاکرات [ژنو 2]، موضع من این بود که ما توافق هستهای را میخواهیم، اما این توافق باید محکم باشد. در مرحله اولیه، این توافق چندان محکم نبود. بنابراین بحث کردیم و به موضعی مشترک رسیدیم. ایرانیها اول مخالف بودند، اما 10 روز بعد [ژنو 3] برگشتند و پذیرفتند».
بهعبارت دیگر، فابیوس چنین جلوه داده است که اگر غرب توانست در ژنو 3 به یک توافق خوب دست پیدا کند که به قول فابیوس، از شرایط قبل از توافق بهتر است، مدیون تلاشهای شخص او و دولت متبوع اوست.
در همان زمان که فرانسویها با این موضع خود مذاکرات ژنو 2 را به شکست کشاندند، بسیاری از تحلیلگران در خصوص ماهیت نقش پاریس در مذاکرات ابراز تردید میکردند. برخی بر این باور بودند که فابیوس به نمایندگی از لابیهای صهیونیستی و عربی خود را پیش انداخته و اجازه حصول توافق را نداده است و برخی دیگر چنین ارزیابی کردند که فرانسه در نقش پلیس بد و در هماهنگی با واشنگتن، در حال تلاش برای کسب امتیازات بیشتر در مذاکرات است.
اینکه ایران پس از 10 روز خواستههای طرف غربی را در ژنو 3 پذیرفته است، ادعایی است که فابیوس هرگز نمیتواند آن را اثبات کند. ماهیت محرمانه مذاکرات باعث شد که جزئیات مباحثات افشا نشوند و بنابراین ادعای فابیوس هرگز قابل اثبات نباشد.
با این اوصاف سوال اینجاست که چرا فابیوس ادعایی غیرقابل اثبات را مطرح میکند؟ آیا در پایتختهای کشورهای غیر غربی عضو شش کشور موسوم به 1+5 یعنی مسکو و پکن نیز اینگونه ادعاهای فابیوس قابل استماع خواهد بود؟ بدیهی است که پاسخ به این سوال دوم، منفی است. اما در پاسخ به سوال اول باید چنین گفت:
فرانسه نقشی منفی در یکی از دورههای مذاکراتی بازی کرده است و این نقش را خواسته یا ناخواسته به افکار عمومی شناسانده است. اگر در ادامه مسیر مذاکرات جامع، مانعی پیش بیاید،چه تضمینی وجود دارد که انگشت اتهام باز هم الیزه را هدف نگیرد؟ فابیوس چه میتواند بکند که اتهامهای احتمالی آتی دامان پاریس را نگیرد؟
برای چنین منظوری لازم است که فابیوس و دستگاه دیپلماسی تحت امر وی، بدوا و دستکم در افکار عمومی غربی ننگ مذاکرات ژنو 2 را از پیشانی بشویند. برای چنین منظوری بیش از هر چیز، رسانههای جریان غالب غربی به کمک فابیوس و دوستانش میآیند و واشنگتنپست در این میان میتواند گزینه خوبی باشد.
این دست رسانهها، تحت نفوذ همان لابیهایی هستند که آقای فابیوس وفاداری خود را به آنها اثبات کرده است. او تلاش میکند که از طریق همان لابیها و همان رسانهها کار سخت شده بر خود را اندکی آسان سازد. از همین روست که در یک مصاحبه طولانی و بین اشاره به مباحث مربوط به اوکراین و سوریه، با کمک خبرنگار واشنگتنپست وارد موضوع ایران میشود و خیلی سریع به سراغ «رفع اتهام» از دولت متبوعش میرود.
اما واقعیت آن است که نقش فرانسه در کل کوچکتر از آن است که به حساب بیاید. خیال فابیوس میتواند راحت باشد که دستکم در میان عقلای سیاست، نه آن نقش منفی در ژنو 2 چندان جدی تلقی میشود و نه تلاشهایش برای رفع اتهام چندان عجیب دانسته میشود. وزن فرانسه در گروه 1+5 آنقدر نیست که در واقع، مذاکراتی را به شکست بکشاند یا به پیروزی برساند.
فابیوس اگر در ژنو2 نقشی بازی کرده است، طبعا پشت پرده آن چیزی غیر از «اراده مستقل الیزه» بوده و در مذاکرات جامع نیز نقش این کشور بیش از این نخواهد بود. او و کشورش نه در رسیدن به یک توافق قرص و محکم نقشی بهسزا داشتهاند و نه از این پس خواهند توانست ایران را به صرفنظر از خطوط قرمز هستهای خود وادارند.
واضح است که خارج از حیطه خطوط قرمز، منطقهای برای توافق وجود دارد که قابل مذاکره است. مشکلی نیست که اگر فرانسویها تمایل دارند، در این منطقه برای خود بهدنبال موفقیتهایی باشند.